آخرالزمان و منجی منهای خدا؛ سریال 4400 آماده دوبله
در ادامه دوبله و توزیع برخی آثار غربی، سریال خرافی و فانتزی 4400 نیز روانه بازار میشود، به نظر می رسد هدفگذاری این سریال در ارائه تفسیر غربی از درک استراتژیک از مهدویت و آخرالزمان باشد.
برخی شنیدهها از ورود سریال 4400 به فهرست آثاری که به زودی دوبله خواهند شد حکایت دارد. «4400» عنوان سریالی است طولانی و ساخت آمریکا که دارای اپیزود های متعددی است. این مجموعه که در بخش فیلمهای "ماورایی"، "جادویی" و " آخرالزمانی" قابل دسته بندی است اخیراً در حال بازبینی، ترجمه و آماده سازی برای پخش در شبکههای رسمی است. به گزارش خبرنگار فرهنگی مشرق، برخی شنیدهها از ورود سریال 4400 به فهرست آثاری که به زودی دوبله خواهند شد حکایت دارد. «4400» عنوان سریالی است طولانی و ساخت آمریکا که دارای اپیزود های متعددی است. این مجموعه که در بخش فیلمهای "ماورایی"، "جادویی" و " آخرالزمانی" قابل دسته بندی است اخیراً در حال بازبینی، ترجمه و آماده سازی برای پخش در شبکههای رسمی است.
معرفی 4400
سریال 4400 محصول سال2004 است. داستان این سریال علمی - تخیلی است و درام به این شکل شروع می شود که مخاطب شاهد ناپدید شدن افرادی در زمانهای مختلف در کشورهای مختلف و با نژادهای مختلف هستیم. این افراد که تعدادشان 4400نفر است در یک روز به خصوص دوباره و یکجا در یک نقطه از خاک امریکا ظاهر می شوند و در بین آنها از دختر بچه ای که 80 سال پیش ناپدید تا سیاهپوستی که در دهه 50 غیب شده حضور دارند. این افراد که هیچ خاطره ای از آنچه بر آنها گذشته ندارند توسط مامورین به قرنطینه رفته و بعد از مدتی آزاد میشوند و از این به بعد شاهد مواجهه این افراد با دنیایی جدید می شویم که هیچ تناسخی با آن ندارند.
هریک از این افراد گویی چیزی را از دست داده اند ولی در طول غیبت خود نیروهای ماورائی خارقالعادهای به دست آورده اند. مثلا دختر کوچکی که می تواند آینده را پیشبینی کند یا پسر جوانی که می تواند انسانها را احیا کرده یا بمیراند.
ریتم سریال با وجود زمان یک ساعتی آن سریع است و بیننده دچار خستگی نمی شود چون اطلاعات بسیاری در هر قسمت به بیننده منتقل میشود.
در داستان این سریال شاهدیم که یک سنگ آسمانی بزرگ با سرعت سرسام آور در حال نزدیک شدن و برخورد با کره زمین است. ولی ناگهان مشاهده گران از روی رادار متوجه میشوند که این جرم آسمانی سرعتش را کم کرده و قصد فرود آمدن دارد.
گزارشگران و افراد پلیس به سرعت خودشان را به محل فرود پیشبینی شده میرسانند. ناگهان یک کره آتشین در آسمان ظاهر شده و سرعتش را به قدری کم مینماید که در آسمان در ارتفاع 20 متری معلق میماند. ولی یک دفعه با صدا و موج مهیبی که تمام مشاهده گران را به روی زمین می اندازد منفجر میشود. وقتی که مشاهده گران به خودشان می آیند متوجه میشوند که یک گروه عظیم از مردم در آن محل ظاهر شده اند.
بررسی پلیس نشان میدهد که این عده که تعدادشان 4400 نفر و از زن و مرد و پیر و جوان و سیاه و سفید تشکیل شدند، در حقیقت کسانیاند که در طی 60 سال اخیر به طور اسرار آمیزی ناپدید شده بودند. جالب اینجاست که اینها هیچ تغییری نکرده و پیر نشدند. ولی در طی این 60 سال کجا بودند و چرا پیر نشدند؟ سریال به این سوال که آنها کجا بودند و چه بر آنها گذشته پاسخی نمیدهد.
مرور زمان نشان میدهد که این4400 نفر دارای توانایی های مافوق بشری هستند. هر کدام دارای یک توانایی منحصر به فرد که در مجموع قادرند زمانه را متحول کنند. آنها برای نجات جامعه بشریت میکوشند. از این زاویه این مجموعه را میتوان یک اثر آخرالزمانی به شمار آورد.
اشاره 4400 و علت نامگذاری این سریال، قرابت خاصی با تفکرات ماسونی و جادوگرایانه که از تفکرات داروینیستی و کابالایی نشأت گرفته دارد. چنانکه 4400 از مضارب عدد مقدس فراماسونرها یعنی 11 است.
ولی چرا غرب به دنبال منجی سازی منهای خدا از بین انسانهایی است که دارای یک جهش اسرارآمیز شدهاند؟
کلید رمزگشایی این سریال را میتوان در درک استراتژیک از «مهدویت» در نگاه تشیع جست.
مؤلفههای راهبردی سریال 4400مهندسی معکوس محتوای آثار هنری چون سریال 4400 و آثار فلسفی و امنیتی غرب شیوهای است که در کشف اهداف ذهنی طراحان آن موثر است. در این اثر شاهد 5 تصویر (Image) هستیم که در ذهن مخاطب نقش میبندد. در ادامه به شکل اجمالی به آنها اشاره میشود:
1- در سریال 4400 تغییر و تکامل پدیدهای ضروری اما دردناک معرفی میشود. یعنی در راه به کمال رسیدن بشر، خیلی از افراد جامعه بشریت کشته یا شکنجه میشوند. اما در عین حال، کسب این توانایی و تکامل بسیار ضروری جلوه میکند؛ به گونهای که راه گریزی از آن نیست.
2- در این اثر، جهش تکاملی از راه علم صورت میگیرد نه راه دیگر یا بدست شخص دیگر؛ اما چیزی که در این میان به زاویه رانده میشود نقش خداست. در واقع خدا در این جهش تکاملی هیچکاره است و دانش شیمی و بیولوژیک مسبب این جهش معرفی میشوند. یعنی علم و نه خدا. چنانکه در آثار اینچنینی رشتههای علمی و فنی و ابزارهای دیگر جایگزین خدای خالق و پرورشدهنده میشوند. این مبحث، نقطه تقابل جریان خلقتگرا (Creationism) و خدامحور در برابر جریان داروینیسم (Darvinism) و تکاملگرا حتی در جامعه علمی و مذهبی امریکاست.
3- در این فیلم، آینده متعلق به گروه جهشیافته است. یعنی همان 4400 نفر؛ و نه مردم عادی و افرادی که تکامل نیافتهاند.
4- در مجموعه 4400، همه مردم میتوانند آرزو کنند که مثل اعضای گروه جهشیافته ارتقاء یابند. بنابراین قابلیت ارتقاء در این داستان تجاری میشود. یعنی در قالب یک فرمول یا دارو قابل عرضه و فروش به مردمی که دارای قدرتهای خارقالعاده نیستند میشود.
5- در این داستان، هرقدر امکان تغییر و تکامل بیشتر شود، به همان میزان افراد شرور نیز تغییر و توان بیشتری مییابند. یعنی همیشه سوءاستفاده کنندگان به میزان بروز تواناییها به دنبال آن هستند.بررسی تطبیقی مجموعه 4400 با مبحث مهدویت
پنج گزاره یاد شده از وزانت قابل توجهی در مباحث مهدویت از نگاه شیعه برخوردار است که به ترتیب به آن پرداخته میشود.
1- در مورد اول تکامل، ضروری ولی دردناک و مستلزم تلاش و ممارست است. به این معنی که باید سختی آن راه را تحمل کرد؛ اما نه به این معنا که باید به کشتار و شکنجه و فریب نوع بشر پرداخت.
2- در مورد دوم، جهش تکاملی در منظر مهدویت با تاکید بر این که به علم نیازمند است؛ ولی تنها مبتنی بر دانش بشری نیست و قطعاً عنایت و اراده الهی و ایمان افراد در آن دخیل است.
3- در گزاره سوم که آینده متعلق به گروه جهش یافته جلوه میکند، نیز در مباحث مهدویت و بر طبق آیات قرآن همیشه آینده از آن کسانی است که در راه تکامل خود و دیگران کوشیدهاند و در اصطلاح قرآنی با عبارت وارثین زمین معرفی میشوند. اما منظور از جهش در اسلام با آنچه که در نگاه داروینیسم و در حوزه علوم بیولوژیک و ژنتیک و شیمی و نهایتاً علوم انسانی مبتنی بر «انسانخدایی» یا همان «اومانیسم» تعریف میشود تفاوت آشکاری دارد.
4- در مؤلفه چهارم که عموم مردم هم میتوانند یا به عبارت دیگر باید خود را به سیاق جهشیافتگان درآورند، واقعیت این است که از طرفی نه میتوان مردم را نادیده گرفت و به خواص اکتفا کرد (که اگر غیر این باشد با عدل الهی سازگار نیست) و نه اینکه باید مردم دست روی دست گذاشته و منتظر یک منجی باشند تا او با ظهور و قیام فردی خود، تمام مشکلات و سیاهیها و تباهیها را مرتفع سازد. بلکه مردم با الگو گرفتن از بندگان تکامل یافته خدا (انسان کامل)و انسانهای مومن و مخلص که در آئین اسلام، ائمه هدی(ع) و پیروان حقیقی ایشان هستند، باید به سیر تکامل خود کمک کنند. از طرف دیگر جامعه بشری بدون تمسک به جانشین برحق خداوند نیز قادر به اصلاح امور نخواهند بود. بدیهی است در هر برهه زمانی خداوند متعال حجت خود را بر روی زمین قرار داده تا هیچ حرجی بر انسانها نباشد. در آخرالزمان، حضرت مهدی(عج) آخرین حجت خدا بوده و در زمان غیبت ایشان، ولی فقیه مرجع این امور محسوب میشود.
بر این اساس قرار نیست حضرت موعود(عج) به تنهایی و با استفاده از مشیتهای الهی و یا قدرتهای ماورایی که در این سریال به وفور یافت میشوند، ابنای بشر را از ظلم و جور و فساد موجود نجات دهد. چنانکه تفکر یادشده همان اندیشه انحرافی انجمن حجتیه مبتنی بر انفعال مومنین در عصر انتظار است. بلکه باید مردم با درک شرایط زمان خویش به مثابه طواف کعبه به سوی منجی عصر خویش و حجت حی خداوند شتافته و ظهور و قیام او را طلب کنند.
اساساً هیچ یک از اولیاء الهی برای مدیریت جامعه بشری نه به معجزات اکتفا کردند و نه از وعده الهی که نیروهای خیر در جماعت مؤمنین شکل و قوام مییابد، غافل شدند. بلکه با تواناییهای بشری که دارای ابعاد مادی و روحانی است به دنبال جامعهسازی براساس چارچوبهای الهی بوده و هستند. چنانکه انبیاء و اولیاء خدا خود را همانند بشر عادی دارای بعد مادی و جسمانی و محصور در عالم ماده (دنیا) معرفی کردند.
5- در گزاره پنجم نیز واقعیت این است که هرقدر تواناییهای علمی و فنی و ابزاری بشر بیشتر میشود، به همان میزان توانایی و پیچیدگی و قدرت نفوذ نیروهای شرور و شیطانی نیز افزایش مییابد. اما تفاوت دیدگاه مهدوی با آنچه که در سریال 4400 و آثاری از این دست باید مورد دقت واقع شود، این است که اساساً در حرکت مهدوی که حرکتی مثبت یعنی از پلیدیها به سوی اصلاح و تکامل است، هیچ نیروی شری قدرت نفوذ و ایفای نقش در این جنبش را ندارد. چون برای رسیدن به جامعه مهدوی از هیچ راه فسادانگیزی استفاده نمیشود؛ بلکه در راههای ارتقاء مبتنی بر داروینیسم، فراماسونری، شیطانپرستی، جادوگرایی، انسان خدایی، پاگانیسم(کفرکیشی)، اومانیسم و دیگر مکاتب بشری به ویژه ماکیاولیسم است که نیروهای شرور، محلی از اعراب یافته و به دنبال ایفای نقش هستند.
در این سریال مکمل سریال معروف لاست (Lost) شناخته میشود، هیچ مکان خاصی مد نظر نیست بلکه موضوع، زمان است. چنانکه در سریال لاست، موضوع مکان و مدینه فاضله (اتوپیا یا جزیره گمشده) بود. در همین رابطه، مطالعه آیات و روایات و درک منطق حاکم بر روح اسلام نشان میدهد که در مقوله مهدویت، علاوه بر ابعاد زمان و مکان، شخص نیز از اهمیت و تأثیرگذاری خاصی برخوردار است. یعنی در واقعه شریف ظهور، شیعیان منتظر ظهور و قیام شخص خاصی در مکان بخصوصی و در شرایط زمانی ویژهای هستند. هر چند زمان دقیق ظهور را تنها پروردگار میداند. طیالارض، شفای بیماران، غیبگویی، پیشبینی آینده، نوشتن کتاب مقدس، هک کردن بانکها با قدرت دست، جاسوسی بدون ابزار، استعدادهای ویژه و معجزهگون و مسائل ماورایی این چنینی در سریال 4400 و دیگر آثار ادبیات و سینمای غرب، در حقیقت یک پدیده تقلیدی اما انحرافی است که از ادیان الهی و به ویژه دین اسلام «شبیهسازی» شده و با اهداف خاصی در آثار هنری تعبیه میشود.
به نظر میرسد با توجه به نگاه انحرافی و خلاف واقع غرب به مسئله ماوراء و موضوعاتی مانند «گذشته در آینده»، «آینده در گذشته»، «تناسخ»، «کارما»، «طریقت بدون مذهب و شریعت»، «قاعده فرادینی و کثرتگرایی»، «دین نوین دنیوی» و حتی در مسئله جن، فرشتگان مقرب و... نیازی ضروری به ترجمه هدفمند و توجیه مخاطب نسبت به این مسائل حس میشود تا اثرات مخرب این نوع تفکرات خنثی شود.
در همین زمینه علما و کارشناسان فرهنگی بارها نسبت به انتشار بدون نقد و روشنگری محصولات فرهنگی غرب به ویژه آثار سینمایی ابراز نگرانی کردهاند. جالب اینکه برخی دانشمندان علوم اجتماعی و دینی، روشنگری و شفافسازی نسبت به مسائل اندیشهای، مذهبی و فلسفی موجود در آثار سینمایی غرب را فرصت مناسبی برای افشای چهره واقعی مکاتب فکری غرب و آبشخور غیرالهی و ماسونزده آنها و در عین حال راه مناسبی برای معرفی و اثبات حقانیت اندیشه و منابع اسلامی میدانند. سوال این است که آیا بدون آشکارسازی و افشای مواردی که برای نمونه در این مقال آمد، میتوان شاهد پخش و انتشار گسترده این آثار بود؟ و حتی به ترجمه و فارسیسازی و یا نهایتا حذف و ویرایش برخی صحنهها اکتفا کرد؟
نوشته شده در دوشنبه 89/9/29ساعت 5:10 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی
نظرات دیگران()